به مانند بسیاری از آثار هنری، بعضی از بازیها هم آنقدر در بین طرفدران آن صنعت محبوب میشوند که تقریبا پذیرش تغییرات در آنها برای اکثریت افراد سخت و شاید غیرممکن خواهد بود. قطعا یکی از مواردی که مانع از ایجاد تغییرات درست در اینگونه بازیهای پرطرفدار میشوند، علایق تعصبی بسیاری از طرفداران است که مانع زنده شدن مجدد آن اثر میشوند.
Final Fantasy 7 قطعا یکی از این عناوین بود که با وجود گذشت ۲۳ سال از عرضه نسخه اصلی و شاهکار آن، شاید هیچگونه ریمیکی از آن در نسل هفتم و هشتم نبودیم. شروع یک بازسازی و عرضه آن از این بازی محبوب موضوع جدیدی نبود و از سال ۲۰۰۶ نجواهایی از ساخت یک بازسازی از این عنوان محبوب PS1 بودیم. دلایل محبوبیت این بازی کاملا مشخص است: داستان شاهکار و سینمایی، کاراکترهایی جدید و دلچسب که بسیاری از آنها با وجود آنکه چندان تناسبی با دنیای بازی نداشتند، اما وجودشان بازی و روایت را جذاب و جذابتر میکرد. در هر حال تنها بازسازی فاینالفانتزی ۷ ساخته و آپریل ۲۰۲۰ عرضه شد; اما این پایان راه نیست و حرفهای بسیاری در مورد آن با شما عزیزان داریم. با نقد و بررسی بازی Final Fantasy 7 Remake با ما همراه باشید.
یکی از مواردی که از همان ابتدا طرفداران بازی را خشمگین کرد، اعلام عرضه اپیزودیک بازی بود. حرف بسیاری از آنها این بود اصل این بازی به عنوان یک نسخه تکی کامل بوده و Square Enix تنها به دلیل کسب سود از بازی دست به چنین کاری زده است. تقریبا خوشبینترین افراد هم چنین فکری به ذهنشان میرسد، اما این مساله واقعیت دارد؟ خوشبختانه باید بگویم اصلا اینطور نیست. اپیزود اول این بازی که هماکنون بررسیاش را میخوانید آنچنان بازی کاملی است که اگر از ابتدای بازی ندانید یک بازی دیگر وجود دارد که این عنوان تنها یک سوم آن را بازسازی کرده است و بقیه داستان نیمه تمام است، اصلا متوجه این موضوع نمی شوید. چه از لحاط روایت داستان، اضافات داستانی و کاراکترها و در نهایت میزان مدت بازی، FFVII Remake هیج تفاوتی با یک بازی کامل ۶۰ دلاری ندارد و از این لحاظ قیمتگذاری آن هم کاملا منطقی است و ارزشش را دارد. اما مسالهای که وجود دارد، این بازی با آن نسخه ۲۳ سال پیش تا چه حد تفاوت کرده است؟ در اینجا لازم است یک تئوری را بررسی کنیم.
برای بازسازی یک عنوان قدیمی، دو راه وجود دارد: ۱- ساخت بازی و داستان آن به طور کامل از بازی اصلی و دست نزدن به هیچ موردی از آن و عدم ایجاد حذفیات و اضافات، تنها با مدرنسازی گرافیک عنوان ۲- ایجاد تغییرات یا اضافات داستانی و گیمپلی در عین مدرنسازی گرافیک. خوشبختانه برای طرفداران منطقی و متاسفانه برای طرفداران متعصب بازی، این بازسازی در نهایت افتخار در دسته دوم قرار میگیرد. اگر توقع یک بازسازی بدون هیچ تغییری به جز گرافیک را دارید، از همین الان بدانید بازی توقعاتتان را برآورده نکرده است. بسیار خوب است که بازی سیستمهای جدید گیمپلی به خود اضافه کرده و حتی موارد جدید و کاملکننده داستانی هم در بازی مشاهده میشود. این عنوان یک بازی کاملا مدرن بازسازی شده از یک بازی ۲۳ ساله است; هم از لحاظ گیمپلی، هم گرافیک و در نهایت موارد جدید و زیبای داستانی.
تا به حال هرچه گفتم از مقایسه داستان و روایت آن با بازی اصلی بود و خوبیها و بدیهای تغییرات در این موارد. اما طرفداران جدید بازی هم حق دارند داستان بازی را تا حدی از این مطلب متوجه شوند; هرچند یقینا اعتقاد دارم داستان این بازی و به طور کل تمام بازیهای این سری آنقدر پیچیده و زیباست که حیف است بخواهم آن را در چند خط خلاصه کنم و بگویم این بود داستان بازی و باید خود فرد آن را در قالب شخصیتهای مختلف این سری آن را بچشد و تجربه کند تا از آن لذت کافی و لازم را ببرد. به طور خلاصه داستان بازی از این قرار است که شما در نقش Cloud Strife یک مزدور قرار میگیرد که توسط فعالان اقتصادی (Midgard(Avalanche استخدام میشود تا با شرکت تولید انرژی بزرگ Shinra مبارزه کند و آنها را که در حال از بین بردن سرزمین و گوشهکنار آن هستند، نابود کنید.
اما مشکل سیاستمداران و افرادی که Cloud را استخدام کردهاند با این شرکت بزرگ چیست؟ شینرا در حال استخراج Mako است و آن را از طریق رکتورهایی به صورت انبوه تولید کرده و برای کسب سود آنها را به فروش میرساند یا برای مصارفی شخصی تولید میکند. ماکو انرژی است که میدگارد با آن جان میگیرد و مانند خونی است که در بدن انسان جاری است و تمام میدگارد بر آن استوار است. به زبان سادهتر، شینرا با این کار در حال کشتن کل سرزمین و ساکنینش است و شما باید آنها را متوقف کنید. در ابتدا شما تنها به فکر رسیدن به پولتان در جهت نابودی شینرا هستید، اما به تدریح با دیدن میزان پستی این شرکت و مقدار خونخواری آنها جهت رسیدن به قدرت و سود، خودتان تبدیل به مهمترین دشمن آنها شده و مقاصدی بسیار والاتر از پول خواهید داشت. شما در طول مسیر با افراد زیادی ملاقات میکنید و با دو عضو از آوالانچ یعنی تیفا و بارت هممسیر میشوید تا این کمپانی پست را نابود کنید. خوشبختانه این دو کاراکتر تقریبا در تمام طول بازی با شما هستند و به باز یتنوع زیبایی میبخشند. نه تنها Tifa و Barret، بلکه تمام شخصیتهای مورد علاقه ما در ۲۰ درصد اولیه بازی اصلی برگشتهاند و لحظات نوستالژی زیبایی با آنها خواهید ساخت.
بازگشت شخصیتهای محبوب، تنها شامل یک یا دو سکانس نیست و حتی بسیاری از آنها حالا داستان گستردهتری دارند. این موضوع برای جسی، بیگ و وجز که در بازی اصلی تنها به صورت دکوری حضور داشتند و چیز خاصی از آنها نمیدانستیم بیشتر صدق میکند و حال هر کدام داستان قبلی و انگیزههای خاص خودشان را دارند. البته ما عادت داریم که همواره یک کاراکتر با نام وج و بیگز در شمارههای مختلف این عنوان داشته باشیم; اما این اولین بار است که این چنین به شخصیت آنها پرداخته میشود. نکته جالب این است که این موارد تنها چیزهای اضافه شده به داستان نیستند. جزئیات بسیار زیاد و حتی مراحل کاملا جدیدی در بازی وجود دارند که اصلا در بازی اصلی ذکر هم نشده بودند و بسیار در جهت تفهیم داستان و گستردگی آن نقش مهمی دارند و شامل نکات کاملا جدیدد داستانی هستند.. برای این موضع یک مثال میزنم تا کاملا به اضافات داستانی ایمان بیاورید. در بازی اصلی بخش معروفی وجود دارد که طرفدران قدیمی با آن کاملا آشنا هستند. بخش Sector 5 Reactor در بازی اصلی تنها ۳۰ دقیقه و در نهایت ۱ ساعت به طول میانجامید. حال این چپتر ۱۲ ساعت از شما وقت خواهد گرفت. الحق که باید برای Square Enix برای این اضافات عالی احسنت گفت.
اگر فکر میکنید داستان بازی اضافات زیادی به خود دیده، اگر سیستم مبارزات بازی را ببینید چه میگویید؟ سیستم مبارزات و Combat بازی کاملا از نو تعریف شده و در عین حفظ کردن طعم اصلی بازی سیستم جدیدی را برای خود تعریف کرده است. از نطر بسیای Final Fantasy 7 مبارزاتی داشت که قله سیستم مبارزات در بازی های JRPG را تشکیل میداد. این بار، به جای یک مبارزه استراتژی نوبتی با نوارهای خودکار خسته کننده ATB شاهد مبارزاتی اکشن-محور اما وفادار به نسخه ۷ هستیم. این بار به جای انتظار برای پر شدن ATB باید نوار خود را شخصا با حمله کردن توسط هر شخصی از پارتی خود پر کنید. این بار هر شخص ATB خودش را دارد و باید با حملات شخصی خودش آن را پر کند و مبارزات کاملا مهارت-محور شده است. شما میتوانید هر زمان بین سه شخصیت پارتی سوییچ کنید و برای این کار باید استراتژی داشته باشید، به عنوان مثال دشمنان بالدار و شناور بسیاری در بازی وجود دارند که چندان برای کلاد مناسب نیستند. در این زمان به راحتی با D-Pad به Barret سوییچ کنید و با تفنگ خود آنها را از پای در آورید. سوییچ کردن بین شخصیتها هیچ محدودیت مکانی یا زمانی ندارد.
البته موضوع به همین سادگیست تا این که پای موضوعی به نام Status Effect به مبارزات بازی باز شده و سختی آن را چند برابر میکنند. این افکتها که توسط دشمنان هم استفاده میشوند میتوانند مانند بسیاری از بازیهای نقشآفرینی ژاپنی،تاثیرات مختلفی چون آتشگرفتن، یخ زدن، ضعیف شدن و…. شخصیت را در پی داشته باشند. لذا به این دلیل شما باید مداما بین شخصیتها سوویچ کنید تا از مرگ و سختتر شدن کارتان در مبارزات با دشمنان پرتعداد بازی بپرهیزید. بعد از مدتی به این موضوع عادت خواهید کرد و متوجه خواهید شد مبارزات آنقدر که در ابتدا به نظر میرسند سخت نیستند و میتوانید با سرعت و سوییچ زیاد بین کاراکترها و یادگیری مکانیسم و قابلیتهای هر شخصیت، لذت کافی را از مبارزات عالی بازی ببرید.